1 . پنجم
[صفت]

fifth

/fɪfθ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پنجم پنجمین، یک پنجم

معادل ها در دیکشنری فارسی: پنجم
  • 1.Tomorrow is the fifth of September.
    1. فردا پنجم سپتامبر است.
the fifth floor of the building
طبقه پنجم ساختمان
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان