خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعمیرکار لباس (خیاط)
2 . سرهمکن (مکانیک)
[اسم]
fitter
/ˈfɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعمیرکار لباس (خیاط)
تعمیرکار کفش (کفاش)
2
سرهمکن (مکانیک)
نصاب
تصاویر
کلمات نزدیک
fitted kitchen
fitted carpet
fitted
fitr eid is an important religious holiday.
fitness freak
fittings
fitting room
five
five o’clock shadow
five thousand four hundred and twenty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان