خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهماندار هواپیما
[اسم]
flight attendant
/ˈflaɪt əˌten.dənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مهماندار هواپیما
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهماندار
مترادف و متضاد
steward
stewardess
1.She is a flight attendant.
1. او یک مهماندار هواپیما است.
تصاویر
کلمات نزدیک
flight
flickering candle
flicker
flick through
flick knife
flight crew
flight deck
flight lieutenant
flight number
flight number 313 for rome is now boarding.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان