خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بخشش
[اسم]
forgiveness
/fərˈgɪvnəs/
غیرقابل شمارش
1
بخشش
گذشت، عفو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آمرزش
بخشش
مغفرت
عفو
گذشت
1.He begged for forgiveness.
1. او برای بخشش [عفو] التماس کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
forgive
forging
forgetfulness
forgetful
forget-me-not
forgiving
forgo
forgotten
fork
fork money out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان