Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فراموشی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
forgetfulness
/fərˈɡetflnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فراموشی
نسیان، فراموشکاری، غفلت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نسیان
فراموشی
مترادف و متضاد
absent-mindedness
1.Her confusion and forgetfulness could be due to an underlying illness.
1. گیجی و فراموشکاری او میتواند بهخاطر یک بیماری نهادینه باشد.
2.She is very frustrated with my forgetfulness.
2. او خیلی از فراموشکاری من عصبانی است.
a moment of forgetfulness
یک لحظه غفلت
تصاویر
کلمات نزدیک
forgetful
forget-me-not
forget that noise!
forget
forgery
forging
forgive
forgiveness
forgiving
forgo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان