[اسم]

forgery

/ˈfɔːrdʒəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جعل

معادل ها در دیکشنری فارسی: جعل سندسازی
مترادف و متضاد fake
  • 1.Experts are dismissing claims that the painting is a forgery.
    1. کارشناس‌ها ادعاهای مبنی بر اینکه نقاشی جعل است را رد می‌کردند.
  • 2.If the signature on the deed is a forgery, the whole legal position changes.
    2. اگر امضای سند جعل باشد، تمام موقعیت تغییر می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان