خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حق امتیاز
2 . شرکت
[اسم]
franchise
/ˈfræntʃaɪz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حق امتیاز
جواز، پروانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرانشیز
a franchise agreement
یک توافقنامه (کسب) جواز
to operate a business under franchise
گرداندن یک کسب و کار با حق امتیاز [تحت جواز]
2
شرکت
مغازه، کارخانه
تصاویر
کلمات نزدیک
frances
france
franc
framing
framework
francis
franciscan
francisco
francophile
frank
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان