خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به شدت) اعتراض کردن
[فعل]
to fulminate
/ˈfʊlməˌnet/
فعل ناگذر
[گذشته: fulminated]
[گذشته: fulminated]
[گذشته کامل: fulminated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(به شدت) اعتراض کردن
مترادف و متضاد
criticize
denounce
protest
1.all fulminated against the new curriculum.
1. همگی علیه برنامه آموزشی جدید اعتراض کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fulmar
fully-grown
fully-fledged
fully inclusive
fully furnished
fulsome
fumble
fume
fumes
fumigate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان