Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گاز (سمی)
2 . از چیزی به شدت عصبانی بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fume
/fjum/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گاز (سمی)
دود
مترادف و متضاد
gas
smoke
1.Lead fume is a grayish powder, mainly comprising lead sulfate.
1. گاز سرب یک پودر خاکستری رنگ است که اساساً از سولفات جیوه درست شدهاست.
toxic fumes
گازهای سمی
[فعل]
to fume
/fjum/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: fumed]
[گذشته: fumed]
[گذشته کامل: fumed]
صرف فعل
2
از چیزی به شدت عصبانی بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حرص خوردن
تصاویر
کلمات نزدیک
fumble
fulsome
fulminate
fulmar
fully-grown
fumes
fumigate
fumigation
fumitory
fun
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان