Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . افتادن توپ از دست بازیکن در جریان بازی
2 . ور رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fumble
/ˈfʌmbəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
افتادن توپ از دست بازیکن در جریان بازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ور رفتن
[فعل]
to fumble
/ˈfʌmbəl/
فعل گذرا
صرف فعل
2
ور رفتن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
fulvicin
fulvic acid
fulsomeness
fulsomely
fulsome
fumbler
fumbling
fume
fumed
fumes
کلمات نزدیک
fulsome
fulminate
fulmar
fully-grown
fully-fledged
fume
fumes
fumigate
fumigation
fumitory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان