خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وسط
[قید]
halfway
/ˈhæˈfweɪ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وسط
بین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نیمهراه
میانه
1.She left halfway through the class.
1. او وسط کلاس رفت [او وسط کلاس، کلاس را ترک کرد].
2.They live halfway between New York and Boston.
2. آنها وسط [بین] نیویورک و بوستون زندگی میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
halftime
half-yearly
half-volley
half-truth
half-time
halfway house
halfwit
halibut
halitosis
hall
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان