خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعرض
[اسم]
harassment
/həˈræsmənt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعرض
اذیت، آزار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اذیت
اذیت و آزار
ایذا
مزاحمت
1.She accused her boss of harassment.
1. او رییسش را به تعرض متهم کرد [او اتهام تعرض به رییسش وارد کرد].
تصاویر
کلمات نزدیک
harassed
harass
harangue
happy-go-lucky
happy new year!
harbinger
harbor
hard
hard candy
hard copy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان