خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . التیام دادن
[فعل]
to heal
/hil/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: healed]
[گذشته: healed]
[گذشته کامل: healed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
التیام دادن
التیام یافتن، خوب شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
التیام یافتن
شفا دادن
1.The wound on his head had begun to heal.
1. زخم روی سرش شروع به التیام یافتن کرده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
heady
headword
headwind
headway
headwaters
heal up
healer
healing
health
health care
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان