[اسم]

health

/helθ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سلامت سلامتی

معادل ها در دیکشنری فارسی: احوال تندرستی سلامت سلامتی صحت
مترادف و متضاد fitness good physical condition good shape illness
  • 1.Regular exercise is good for your health.
    1. ورزش منظم برای سلامتی شما خوب است.
to be in poor/good/excellent/the best of health
در وضعیت سلامت ضعیف/خوب/عالی/بسیار خوب به سر بردن
to damage one's health
به سلامت کسی آسیب رساندن
  • Smoking can seriously damage your health.
    سیگار کشیدن می‌تواند به طور جدی به سلامت شما آسیب برساند.
health insurance/issues
بیمه سلامت [بیمه درمانی]/مسائل مربوط به سلامت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان