[اسم]

healing

/ˈhiːlɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بهبودی شفا

معادل ها در دیکشنری فارسی: التیام شفا شفابخش
  • 1.Rest is an important part of the healing process.
    1. استراحت بخش مهمی از فرایند بهبهودی است.
[صفت]

healing

/ˈhiːlɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more healing] [حالت عالی: most healing]

2 شفابخش بهبودی‌‌بخش، تسکین‌دهنده

معادل ها در دیکشنری فارسی: التیام‌بخش
مترادف و متضاد therapeutic
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان