خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (گاز) هلیوم (شیمی)
[اسم]
helium
/ˈhiliəm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(گاز) هلیوم (شیمی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هلیوم
1.the balloons were filled with helium.
1. بادکنکها از [با] (گاز) هلیوم پر شده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
heliport
helipad
helicopter
helical
heli-skiing
helix
hell
hell-bent
hellish
hello
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان