خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بی احتیاط
[صفت]
imprudent
/ɪmˈpruːdnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more imprudent]
[حالت عالی: most imprudent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بی احتیاط
بی تدبیر، بی فکر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیاحتیاط
نابخردانه
مترادف و متضاد
not careful
unwise
careful
1.It would be imprudent to invest all your money in one company.
1. بی تدبیری است اگر تمام پول هایتان را در یک شرکت سرمایه گذاری کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
imprudence
improvised
improvise
improvisation
improvement
impudence
impudent
impulse
impulse buying
impulsive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان