Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . آلوده
[صفت]
infected
/ɪnˈfɛktəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more infected]
[حالت عالی: most infected]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آلوده
عفونی، ویروسی (رایانه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پلشت
1.Clean that cut, or it could become infected.
1. آن زخم را تمیز کن، وگرنه ممکن است آلوده [عفونی] شود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
infect
infeasible
infeasibility
infatuation
infatuated
infection
infectious
infectious agent
infectious disease
infectious hepatitis
کلمات نزدیک
infect
infatuation
infatuated
infarction
infantryman
infection
infectious
infectious disease
infer
inference
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان