خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بینالمللی
[صفت]
international
/ˌɪn.tərˈnæʃ.ən.əl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more international]
[حالت عالی: most international]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بینالمللی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بینالمللی
جهانی
مترادف و متضاد
global
intercontinental
worldwide
local
national
1.an international team of scientists
1. یک تیم بینالمللی از دانشمندان
2.international politics
2. سیاست بینالمللی
3.international relations
3. روابط بینالمللی
تصاویر
کلمات نزدیک
internally
internalize
internal-combustion engine
internal rhyme
internal flight
international cuisine
international flight
international monetary fund
international waters
internationalism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان