خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیاختیار
[قید]
involuntarily
/ˌɪnvoʊˈlʌntəˌrɪli/
غیرقابل مقایسه
1
بیاختیار
غیرارادی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیاختیار
به ناچار
1.He involuntarily agreed to work overtime.
1. او بیاختیار توافق کرد که اضافهکاری کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
invoke
invoice
inviting
invite over
invite
involuntary
involve
involved
involvement
invulnerable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان