Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . درخواست کمک کردن
2 . موجب شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to invoke
/ɪnˈvoʊk/
فعل گذرا
[گذشته: invoked]
[گذشته: invoked]
[گذشته کامل: invoked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
درخواست کمک کردن
خواستار حمایت شدن
1.Before going into battle, the soldiers invoked the name of their god for protection.
1. قبل از رفتن به میدان جنگ، سربازها برای حفظ جان از خداوندشان درخواست کمک کردند.
2
موجب شدن
بهوجود آوردن، ایجاد کردن
مترادف و متضاد
bring about
تصاویر
کلمات نزدیک
invoice
inviting
invite over
invite
invitational
involuntarily
involuntary
involve
involved
involvement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان