خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلیه
[اسم]
kidney
/ˈkɪdni/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلیه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قلوه
گرده
کلیه
a kidney infection
عفونت کلیه
تصاویر
کلمات نزدیک
kidnapping
kidnapper
kidnap
kiddie
kid leather
kidney bean
kidney stone
kidney-shaped
kilimanjaro
kill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان