خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کیوی
[اسم]
kiwi fruit
قابل شمارش
1
کیوی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کیوی
تصاویر
کلمات نزدیک
kiwi
kitty
kittiwake
kitten heels
kitten
kleenex
kleptomania
km
knack
knackered
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان