خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چاقالو
[اسم]
lardo
/lɑrdu/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چاقالو
disapproving
informal
مترادف و متضاد
fatso
fatty
1.My gym teacher is a lardo.
1. معلم ورزشم یک چاقالو است.
تصاویر
کلمات نزدیک
larder
lard
larch
larceny
lara
large
large coffee
large intestine
large soda
large-scale
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان