خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زالو
[اسم]
leech
/liːtʃ/
قابل شمارش
1
زالو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زالو
1.Leeches were used in the past by doctors to remove blood from sick people.
1. در گذشته پزشکان از زالوها برای خارج کردن خون از بدن بیماران استفاده می کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
lee
ledger
ledge
led light bulb
led
leeds
leek
leer
leery
lees
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان