خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باقی مانده (غذا، پول)
[صفت]
left over
/lˈɛft ˈoʊvɚ/
غیرقابل مقایسه
1
باقی مانده (غذا، پول)
1.There was lots of cake left over.
1. مقدار زیادی کیک اضافی باقی مانده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
left field
left
leeway
leeward
lees
left wing
left-click
left-hand
left-hand drive
left-handed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان