خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بایستن
[فعل]
meant
/ment/
فعل وجهی
فعل گذرا
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بایستن
1.You're meant to pay before you go in.
1. باید قبل از رفتن پول پرداخت کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
meanspirited
mean value
mean solar day
mean
meal
meanwhile
measles
measure
measure up
measurement
کلمات نزدیک
means to an end
means test
means
meanness
meaningless
meant for
meantime
meanwhile
measles
measly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان