خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معجزه
[اسم]
miracle
/ˈmɪr.ə.kəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معجزه
معجزه آسا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آیت
اعجاز
معجزه
مترادف و متضاد
wonder
1.an economic miracle
1. یک معجزه اقتصادی
2.I can't promise a miracle cure, but I think we can improve things.
2. نمی توانم قول یک درمان معجزه آسا را بدهم، اما فکر می کنم که بتوانیم چیز ها (شرایط) را بهبود ببخشیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
minutiae
minutes
minuteness
minute hand
minute
miraculous
miraculously
mirage
miranda
mire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان