[اسم]

minutes

/ˈmɪnəts/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صورت‌جلسه خلاصه مذاکرات، گزارش وقایع

معادل ها در دیکشنری فارسی: صورت‌جلسه
  • 1.He is taking the minutes.
    1. او دارد صورت‌جلسه می‌نویسد [او دارد صورت‌جلسه برمی‌دارد]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان