خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فلاکت
[اسم]
misery
/ˈmɪz.ə.ri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فلاکت
بدبختی، تباهی، عذاب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدبختی
بیچارگی
یأس
نکبت
فلاکت
مذلت
مترادف و متضاد
distress
unhappiness
1.human misery
1. فلاکت انسان
2.Ten years of marriage to him have made her life a misery.
2. ده سال ازدواج با او، زندگیاش را تباه کرد [به عذاب تبدیل کرده بود].
تصاویر
کلمات نزدیک
miserly
miserably
miserable
miser
mise-en-scène
misfire
misfit
misfortune
misgiving
misguide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان