خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قطب شمال
[اسم]
North pole
/nɔrθ poʊl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قطب شمال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قطب شمال
1.I really want to live in the North Pole.
1. واقعا دوست دارم در قطب شمال زندگی کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
north korea
north frigid zone
north america
north africa
north
northeast
northeasterly
northeastern
northeastward
northerly
کلمات نزدیک
north american
north america
north
norse
norooz
north-east
north-easterly
north-eastern
north-west
north-westerly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان