1 . بازدارنده 2 . مشکل‌ساز 3 . انسدادی
[صفت]

obstructive

/əbˈstrʌktɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more obstructive] [حالت عالی: most obstructive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازدارنده بندآور، مسدودکننده

obstructive tactics
تاکتیک‌های مسدودکننده

2 مشکل‌ساز

  • 1.Of course she can do it. She's just being deliberately obstructive.
    1. البته که می‌تواند انجامش دهد. او فقط دارد از قصد مشکل‌سازی می‌کند.

3 انسدادی

specialized
obstructive lung disease
بیماری ریوی انسدادی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان