خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشغول
2 . اشغالشده
3 . اشغالی (سرزمین)
[صفت]
occupied
/ˈɑkjəˌpaɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more occupied]
[حالت عالی: most occupied]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مشغول
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مشغول
گرفتار
1.She is occupied at the moment.
1. او در حال حاضر مشغول است.
2
اشغالشده
1.Is this seat occupied?
1. آیا این صندلی اشغالشدهاست؟
3
اشغالی (سرزمین)
اشغالشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اشغالی
تصاویر
کلمات نزدیک
occupational therapy
occupational therapist
occupational burnout
occupational
occupation
occupier
occupy
occur
occurrence
ocd
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان