1 . ساکن 2 . اشغالگر
[اسم]

occupier

/ˈɑːkjupaɪər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساکن

مترادف و متضاد occupant
  • 1.The letter was addressed to the occupier of the house.
    1. نامه برای ساکن خانه ارسال شده بود.

2 اشغالگر

معادل ها در دیکشنری فارسی: اشغالگر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان