خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اثرگذار
[صفت]
overwhelming
/ˌoʊvərˈwɛlmɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more overwhelming]
[حالت عالی: most overwhelming]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اثرگذار
عظیم، زیاد
1.The devastation showed the overwhelming power of the earthquake.
1. ویرانی قدرت عظیم و اثرگذار زلزله را نشان داد.
2.The evidence against the suspect is overwhelming.
2. شواهد علیه مظنون بسیار است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
overweight
overtire
overtime
overstuffed chair
overstate
overwhelmingly
overwrought
oviform
ovoid
owe
کلمات نزدیک
overwhelmed
overwhelm
overweight
overweening
overview
overwhelming evidence
overwhelmingly
overwork
overworked
overwrite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان