Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شلوار
[اسم]
pants
/pænts/
غیرقابل شمارش
1
شلوار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شلوار
مترادف و متضاد
trousers
1.Cecilie needs some new pants and vests.
1. "سیسیلی" به چند شلوار و جلیقه نیاز دارد.
2.Why aren't you wearing any pants, David?!
2. چرا شلوار نپوشیدهای، دیوید؟!
a pair of brown pants
یک دست شلوار قهوهای
کاربرد اسم pants بهمعنای شلوار
معادل اسم pants در فارسی "شلوار" است. trousers یا شلوار به نوعی از لباس گفته میشود که از کمر تا مچ پا را (هر پا را بهطور جداگانه) پوشش میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pantry
pantomime
panties
panther
pantheism
panty hose
pantyhose
papa
papal
paparazzi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان