خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هر چند وقت یکبار
[قید]
periodically
/ˌpiriˈɑdɪkəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هر چند وقت یکبار
متناوبا، گهگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهطور ادواری
1.Some materials periodically demonstrate unusual behavior when frozen.
1. برخی مواد هنگامی که یخ می زنند متناوبا رفتار غیرمعمولی نشان می دهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
periodical
periodic table
periodic
period piece
period of time
peripatetic
peripatetic teacher
peripheral
peripherals
periphery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان