خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازی حذفی
[اسم]
playoff
/ˈpleɪ ɑːf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازی حذفی
بازی پلی-آف
1.The team have reached the play-offs.
1. تیم به مسابقات حذفی رسیدهاست.
2.They lost to Chicago in the play-offs.
2. آنها در بازیهای حذفی به (تیم) "شیکاگو" باختند.
تصاویر
کلمات نزدیک
playmate
playlist
playing tennis
playing football
playing field
playpen
playroom
playscheme
plaything
playtime
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان