1 . ریختن 2 . باران شدید آمدن 3 . شرشر ریختن
[فعل]

to pour

/pɔːr/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: poured] [گذشته: poured] [گذشته کامل: poured]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ریختن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ریختن
مترادف و متضاد dribble let flow tip
to pour something
چیزی را ریختن
  • 1. I poured the milk into the glasses.
    1. شیر را در لیوان‌ها ریختم.
  • 2. Will you pour the coffee?
    2. آیا قهوه را می‌ریزی؟
to pour something out
چیزی را فروختن
  • I was in the kitchen, pouring out drinks.
    من در آشپزخانه بودم و داشتم نوشیدنی می‌ریختم.
to pour something for somebody
چیزی برای کسی ریختن
  • I've poured a cup of tea for you.
    من یک فنجان چای برای تو ریخته‌ام.
to pour somebody something
برای کسی چیزی ریختن
  • Can I pour you a cup of coffee?
    یک فنجان قهوه برایتان بریزم؟

2 باران شدید آمدن شرشر باران باریدن

مترادف و متضاد flood rain hard rain heavily
  • 1.It's pouring with rain.
    1. شرشر باران می‌بارد.
  • 2.We can't go out in this weather - it's pouring!
    2. در این هوا نمی‌توانیم بیرون برویم؛ باران شدید می‌آید.

3 شرشر ریختن

مترادف و متضاد flow run stream
to pour down
شرشر ریختن
  • Tears were pouring down his cheeks.
    اشک شرشر از گونه‌هایش می‌ریخت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان