خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشگو
[اسم]
prognosticator
/pɹəɡnˈɑːstᵻkˌeɪɾɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشگو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشگو
تصاویر
کلمات نزدیک
prognosticate
prognosis
progesterone
progeria
progeny
program
programme
programmer
programming
programming language
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان