خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احتمال
2 . چشمانداز
3 . منظره
[اسم]
prospect
/ˈprɑs.pekt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
احتمال
امکان
مترادف و متضاد
likelihood
prospect of something/of doing something
احتمال چیزی/انجام چیزی
Is there any prospect of the weather improving?
آیا احتمال بهبود هوا وجود دارد؟
prospect that…
احتمال اینکه...
There's a reasonable prospect that his debts will be paid.
احتمالی منطقی وجود دارد که بدهیهای او پرداخت خواهد شد.
2
چشمانداز
آینده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چشمانداز
good job/employment/career prospects
چشماندازهای خوب کاری/شغلی/حرفهای
prospect for something/somebody
چشمانداز برای چیزی
1. Job prospects for graduates in the sciences are good.
1. چشماندازهای [آینده] کاری برای فارغالتحصیلان (رشتههای) علوم خوب است.
2. Long-term prospects for the economy have improved.
2. چشماندازهای بلندمدت برای اقتصاد بهبود یافته است.
prospect of something
چشمانداز چیزی
What are the prospects of promotion in this job?
چشماندازهای ترفیع در این شغل چه هستند؟
3
منظره
چشمانداز
مترادف و متضاد
outlook
view
vista
تصاویر
کلمات نزدیک
prosody
prosocially
proselyte
prosecutor
prosecution
prospective
prospector
prospects
prospectus
prosper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان