خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزاردهنده بودن
2 . آزار دادن
[فعل]
to rankle
/ˈræŋkəl/
فعل ناگذر
[گذشته: rankled]
[گذشته: rankled]
[گذشته کامل: rankled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آزاردهنده بودن
عذابآور بودن
1.Her comments still rankled.
1. نظرات او هنوز هم آزاردهنده هستند.
2
آزار دادن
عذاب دادن، ناراحت کردن
1.Lisa was rankled by his assertion.
1. "لیسا" از ادعای او ناراحت شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ranking
rank
rangy
ranger
range
ransack
ransom
ransom note
rant
rantings
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان