خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عقب رفتن
[فعل]
to recede
/rɪˈsid/
فعل ناگذر
[گذشته: receded]
[گذشته: receded]
[گذشته کامل: receded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
عقب رفتن
پس رفتن، کنار کشیدن، فروکش کردن، دور و محو شدن
formal
مترادف و متضاد
ebb
go back
retreat
advance
approach
1.The pain was receding slightly.
1. درد داشت بهآرامی فروکش میکرد.
2.The painful memories gradually receded in her mind.
2. خاطرات دردناک، کمکم داشت از ذهن او دور و محو میشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
recapture
recapitulate
recap
recant
recall
receipt
receivable
receivables
receive
receive an e-mail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان