خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درستکاری
[اسم]
rectitude
/ˈrɛktɪˌtud/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درستکاری
پرهیزگاری، صداقت، شرافت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درستکاری
مترادف و متضاد
righteousness
virtue
1.Mattie is a model of rectitude.
1. "متی" الگوی درستکاری است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rectilinear regression
rectilinear
rectilineal
rectifying valve
rectifying tube
recto
rectocele
rectoplasty
rector
rectorate
کلمات نزدیک
rectify
rectification
rectangular
rectangle
recruitment agency
rector
rectory
rectum
recumbent
recuperate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان