خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غذا و نوشیدنی
[اسم]
refreshment
/rɪˈfreʃ.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غذا و نوشیدنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنقلات
مترادف و متضاد
food and drink
sustenance
1.Refreshment is available in the lobby.
1. در لابی [سرسرا] غذا و نوشیدنی موجود است.
تصاویر
کلمات نزدیک
refreshing
refresher course
refreshed
refresh someone's memory
refresh one's memory
refrigerant
refrigerate
refrigerated
refrigeration
refrigerator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان