خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عذاب وجدان
[اسم]
remorse
/rɪˈmɔːrs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عذاب وجدان
پشیمانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسوس
پشیمانی
1.I felt guilty and full of remorse.
1. من احساس گناه داشتم و پر از عذاب وجدان بودم.
تصاویر
کلمات نزدیک
remonstrate
remonstrant
remonstrance
remnant
remixed track
remorseful
remorseless
remote
remote control
remotely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان