خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوردست
2 . کنترل (تلویزیون و ...)
[صفت]
remote
/rɪˈmoʊt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more remote]
[حالت عالی: most remote]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دوردست
دور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بعید
دور
دورافتاده
دوردست
مترادف و متضاد
distant
hidden away
1.It happened in the remote past, so no one worries about it any more.
1. آن (اتفاق) در گذشته دور رخ داد، برای همین دیگر کسی نگران آن موضوع نیست.
remote galaxies
کهکشانهای دوردست
[اسم]
remote
/rɪˈmoʊt/
قابل شمارش
2
کنترل (تلویزیون و ...)
مترادف و متضاد
remote control
1.The remote's not working.
1. کنترل کار نمیکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
remorseless
remorseful
remorse
remonstrate
remonstrant
remote control
remotely
remoteness
remount
removable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان