Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تاوان
[اسم]
reparation
/ˌrɛpəˈreɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تاوان
جبران خسارت، غرامت (جمع)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غرامت
مترادف و متضاد
amends
compensation
1.financial reparations
1. غرامت مالی
2.to make reparation to someone
2. به کسی تاوان دادن [جبران کردن خسارت کسی]
تصاویر
کلمات نزدیک
repairman
repairer
repair shop
repair
rep
reparations
repartee
repast
repatriate
repatriation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان