خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نشت
2 . میزان نشتکرده (مایعات یا گاز)
[اسم]
seepage
/sˈiːpɪdʒ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نشت
نفوذ، رسوخ، چکه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تراوش
رخنه
رسوخ
مترادف و متضاد
oozing
seeping
2
میزان نشتکرده (مایعات یا گاز)
تصاویر
کلمات نزدیک
seep
seemly
seemingly
seem
seeker
seer
seer fish
seesaw
seethe
seethe with anger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان