[فعل]

to seep

/siːp/
فعل ناگذر
[گذشته: seeped] [گذشته: seeped] [گذشته کامل: seeped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نشت کردن تراوش کردن، رسوخ کردن

مترادف و متضاد ooze trickle
  • 1.Blood was beginning to seep through the bandages.
    1. خون داشت از بانداژ به بیرون نشت می‏‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان